یاسین رامین کیست؟ + حواشی آبیِ آسِمون برگزاری مراسم بزرگداشت فردوسی بزرگ در مشهد، فردا (۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) خوش نویسی؛ حس بی پایان نگارش قلم روی کاغذ زینب رفیعی بازیگر نقش نورا در سریال رخنه کیست؟ هم افزایی هنر سنتی و مدرن در بازنمایی شاهنامه آجر‌هایی برای عمارت خیالی فردوسی و فرهنگ پرسشگری معرفی برگزیدگان پانزدهمین جشنواره شعر کودک و نوجوان رضوی «امتزاج» به جشنواره پونای هند می‌رود نشان فردوسی به حماسه‌گران منتخب حوزه پژوهش اهدا می‌شود زمان پخش و بازپخش سریال «هفت‌سر‌اژد‌ها» «سیاره میمون‌ها» صدرنشین گیشه جهان اختصاص بودجه میلیاردی برای ساخت دفاتر سینمای جوان در شهرستان‌ها برگزاری جشن ۱۰۰سالگی برای اسکار پخش فیلم «ناظر» به مناسبت ولادت امام‌رضا (ع) + زمان اکران آنلاین بازدید رایگان از آرامگاه‌ شاعران در ۲۵ اردیبهشت، روز بزرگداشت فردوسی + جزئیات شعر رضوی مستلزم اندیشه، خیال، احساسات و آرایه‌های ادبی فراوان است صفحه نخست روزنامه‌های کشور - دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
سرخط خبرها

گفتگو با هنرمند جوان شهرکردی که نمایشگاه آثارش را در مشهد برگزار می‌کند

  • کد خبر: ۸۶۳۹۸
  • ۱۲ آبان ۱۴۰۰ - ۱۰:۲۶
  • ۱
گفتگو با هنرمند جوان شهرکردی که نمایشگاه آثارش را در مشهد برگزار می‌کند
«شجاعت» و «عشق»، دو عنصری است که علاوه بر تسلط بر رنگ و نور و خط، در آثار حامد‌ ارزانی  دهکردی می‌توان به وضوح دید؛ جوانی که از صد‌ها کیلومتر آن سوتر، از شهرکرد به مشهد آمده و در «نگارخانه بن بست»، ثمره چندین سال زحماتش را به تماشا گذاشته است.

امیرمنصوررحیمیان | شهرآرانیوز - یک اثر هنری را اول خطوط تشکیل می‌دهند و بعد رنگ‌ها و نور در آن جلوه می‌کند. خطوط، رنگ‌ها و نور‌ها در همه جا می‌توانند توجه آدم را به خود جلب کنند و او را به دنبال خود به جهان‌های دیگر بکشند؛ در آثار هنری، ولی شکل دیگری هم دارند. این موضوع ورای مواد تشکیل دهنده آن اثر هنری است. هرجا این سه با یکدیگر به خوبی تلفیق شده اند، توانسته اند روح بشر را نوازش کنند یا او را مسخ و مسحور کنند.

از این بابت است که بسیاری از نقاشان مفهوم گرا و علاقه‌مند به عمق و معنی، گاهی تجربه یک عمر کار هنری را گرد می‌آورند و هزاران بار شکست را می‌پذیرند، تا به نقطه‌ای برسند که فقط با استفاده از این سه عنصر، حرف خودشان را بزنند. بعضی از آن‌ها حتی از به کاربردن فرم و فیگور در آثارشان اجتناب می‌کنند و تمام سعی خود را می‌کنند تا با رنگ و نور و خط، مفهومی را به مخاطب برسانند. اهمیت این سه عنصر در این است که جلوه‌های آن‌ها را در بسیاری از مناظر طبیعی و مصنوعات بشر می‌توان دید.

بشر در ساختمان ها، وسایل نقلیه، خیابان‌ها و حتی اتاق‌های خانه هایش، هر روز و هر لحظه با آن‌ها سروکار دارد. این چیز‌ها را گفتم تا به هنرمندی برسم که علاوه بر این موارد، دو عنصر دیگر هم چاشنی آثار اوست. «شجاعت» و «عشق»، آن دو عنصر دیگر هستند که علاوه بر تسلطش بر رنگ و نور و خط، در آثار جوان «حامد‌ارزانی دهکردی» می‌توان به وضوح دید؛ جوانی که از صد‌ها کیلومتر آن سوتر، از شهرکرد به مشهد آمده و در «نگارخانه بن بست»، ثمره چندین سال زحماتش را به تماشا گذاشته است.

آثاری با نخ و میخ، که چیزی فراتر از تصاویر هم شکل و هم سو با این کار است. پشت هر قاب، فلسفه‌ای عمیق درانتظار آدم است تا با کشف آن وجودش سرشار از شادی شود. فرم‌های اعجاب انگیز هندسی که هرکدام از آن ها، آدم هوشیار را به یاد چیزی می‌اندازد و به فکر فرو می‌برد. از این بگذریم که بعضی از آثار، سکته‌ای در کل نمایشگاه ایجاد می‌کند و انگار ضعیف‌تر از بقیه هستند. آثاری که دنبال کردن شیوه اجرایشان هم زمان بر و طاقت فرساست؛ دیگر چه برسد به اجرای آن ها.

این هنرمند جوان، بیست وچهارم شهریور ۱۳۷۰ در شهرکرد به دنیا آمده است. دوران تحصیل را در همین شهر به پایان رسانده است و برای آموختن رشته الکترونیک در مقطع کارشناسی به اصفهان می‌رود. حین تحصیل در مشاغل متفاوت و متنوعی مشغول به کار می‌شود و در سفر‌های دور و درازش، جذب اشکال هندسی بنا‌های تاریخی ایران می‌شود. همین جاذبه منجر به آشنایی او با string Art می‌شود، هنری که تا امروز، نزدیک به چهار سال در آن طبع آزمایی کرده است و از اندوخته‌های تلخ و شیرین سفر‌های متعددش در آن استفاده می‌کند. فلسفه، نجوم و روان شناسی، از دیگر علایق اوست که در این سال ها، موضوع مطالعات شخصی اش بوده اند و او را در پیشبرد اهدافش در حوزه هنر یاری رسانده اند.

ارزانی دهکردی در یادداشتی برای شروع نمایشگاهش این طور می‌نویسد:

«به باور من در مسیر زندگی انسان امروز، گذرگاه‌های تنگ و نفس گیری وجود دارند که همه‌ی ما ناگزیر به عبور از آن‌ها هستیم. مدارج مختلف و بی انتهای تحصیلی و قوانین دست و پا گیر کار و مهاجرت از جمله‌ی این گذر گاه‌ها هستند. آنچه در انتهای این مسیر پرمانع، انتظار انسان امروز را می‌کشد، شباهت بیش از پیش او به دیگران است؛ گویی که یکسان سازی انسان و تبدیل او به یک واحد قابل شناسایی، هدف غایی جهانی است که پذیرش تفاوت‌ها برایش پرهزینه است.

القصه، در آستانه‌ی سی سالگی، من با فنی آشنا شدم که بی شباهت به این توصیف نبود. String Art (میخ و نخ)، میخ‌ها را روی چوب ثابت می‌کند و نخ‌ها مجبورند با عبور از بین میخ‌های ثابت به حرکت و تصویر برسند. تصویر نهایی بر خلاف آنچه در جهان بیرون پس از گذر از آن موانع صلب برای ما اتفاق می‌افتد، معمولا متناسب، منظم و دل نشین است. من اراده و توانم را صبورانه از بین میخ‌ها عبور دادم و با تکرار خطوط صاف و محدود بین دو میخ به انحنا و رهایی رسیدم. امیدوارم نتیجه‌ی این تلاش برای بیننده چشم نواز باشد.» درادامه با او گپ و گفتی داشتم و از سختی‌ها و انگیزه هایش پرسیدم.»

چطور می‌شود که یک مهندس رشته برق، به هنر گرایش پیدا می‌کند و تازه به این شکل از بیان هنری رو می‌آورد؟ می‌شود توضیح بدهید این موضوع چطور شروع شد و اولین کاری که انجام دادید، چه بوده است؟ اصلا آیا قبلا سابقه کار هنری داشته اید؟

باید بگویم که من همواره به هنر علاقه‌مند بوده ام. از دیدن زیبایی در هر جا لذت می‌بردم و دیدن ساختار و معماری زیبا برایم جذاب بود. حتی با هنر آبستره و اکسپرسیونیم هم هرچند که زیاد مشتاق به دیدنشان نیستم، در صورتی که بدانم مفهومی دارند، ارتباط برقرار می‌کنم و درباره آن‌ها مطالعه می‌کنم. این یک  احساس درونی برایم بوده است. اینکه رشته تحصیلی ام با این کار هیچ ارتباطی به غیر از قسمت نورپردازی اش، ندارد، درست است. اما در کار هنری ام بیشترین کمک را به من کرده است.

من یک آدم فنی هستم و در شغل‌های مختلفی هم در این زمینه بوده ام. درباره اولین کارم باید بگویم از نماد‌های «یین و یانگ» بود. الان هم در نمایشگاه اخیرم موجود است. این نماد، تأثیر عمیقی روی من گذاشت و مرا به سمت خودش جذب کرد. بعد‌ها سعی کردم این نماد را تغییر و فرمش را با حفظ کلیت، تغییر دهم. موفق هم بوده ام. ولی دوست دارم در نقطه‌ای باقی نمانم و کار‌های پیچیده‌تر را امتحان کنم. البته تجربه نشان داده است که مردم از دیدن کار‌های پیچیده سردرگم می‌شوند و این قبیل کارها، مخاطب کمتری دارند.

البته پیچیدگی بخشی از کار شماست. راستش دنبال کردن این نخ‌ها سخت است و ترجیح مخاطب هم بر این است که کلیت اثر را ببیند. حالا که صحبت از نخ شد، لطفا بگویید برای این آثار، از چه نوع نخ‌هایی استفاده می‌کنید؟ اصلا نوع نخ در کیفیت کارهایتان تفاوتی ایجاد می‌کند؟

در ابتدا از نخ‌های ایرانی استفاده می‌کردم، ولی نخ‌های داخلی رنگ مناسبی ندارند. الان بیشتر از نخ‌هایی با مارک‌های آلمانی مثل گوترمن و مادیرا یا چینی استفاده می‌کنم؛ که خیلی گران‌تر و کمیاب‌تر از نخ‌های تولید داخل است. این مارک‌ها رنگ بندی و کیفیت خیلی خوبی دارند، ولی قیمتشان به شدت زیاد است. یک بسته صدرنگی شان حدود ۲۰۰ یورو قیمت دارد. مثلا برای کار‌های بزرگ که احتیاج به نخ‌هایی با قطر بیشتر است، خودم از بافتن چند نخ باکیفیت به یکدیگر، آنچه را می‌خواهم، درست می‌کنم؛ چون این نخ‌ها در بازار نیست و اگر هم پیدا بشود، خیلی گران است. در همین سالی که گذشت، باز هم نخ‌ها افزایش قیمت داشته است.

نمی‌دانم چه حکمتی است که هر سال قیمت‌ها بیشتر می‌شود و کیفیت‌ها پایین می‌آید و تازه پیدا هم نمی‌شود. این قضیه درباره بقیه لوازم هم صادق است. از ام دی اف زیر کارها، تا میخی که می‌خرم، دچار این آفت است. این کار را با کاموا هم می‌توان انجام داد، ولی نخ بی کیفیت ظرافت و شفافیت کار را از بین می‌برد. برای همین همیشه سعی کرده ام از بهترین مواد استفاده کنم، چه برای سفارش‌هایی که گاه و بیگاه می‌گیرم و چه برای کار‌های خودم.

با این همه هزینه، تا به حال فکر کرده اید به اینکه این تابلو‌ها را مثل تابلو‌های نقاشی روی دیوار در ساختمان‌ها و هتل‌ها کار کنید؟ اصلا آینده این کار را چه از نظر تجاری و چه از نظر هنری، چطور می‌بینید؟ فکر می‌کنید این کار مشتری خودش را پیدا می‌کند؟

بله، مسلما آینده خوبی دارد. هنری است که در جهان کمتر شناخته شده و در این چند سال اخیر، رشد فزاینده‌ای داشته است. من شش نوع از این هنر را می‌شناسم و شاید بیشتر از این مقدار هم باشد. همین حالا هم افراد زیادی هستند که در بازار کار ایران فعالیت می‌کنند. خیلی‌های دیگر با ساختن چهره از این هنر استفاده می‌کنند. من همان اوایل چهره دو هنرپیشه خارجی را کار کردم و بعد به سراغ شکل‌های هندسی و معماری رفتم.

حرف معماری پیش آمد. با اینکه بعضی از آثار، به معماری و ساختار هندسی اشاره می‌کند، به نظر می‌رسد بعضی از کارهایتان هیچ ارتباطی با معماری ندارد و تصویر‌هایی خلاقه و نو است. بعد از معماری ساختمان‌های قدیمی، از چه چیز‌هایی بیشتر الهام می‌گیرید؟ آیا طبیعت هم در ایده یابی برای این آثار به شما کمک کرده است؟

بیشترایده‌ها را از آثار هنری و ساختمان‌های قدیمی می‌گیرم. به نظرم، معماری ایرانی، شخصیت و یگانگی خاصی دارد. شمایل هندسی را که در طاق‌ها و ایوان‌های ساختمان‌های قدیمی وجود دارد، در هیچ جای دنیا نمی‌توان پیدا کرد. یکی از کار‌های این مجموعه را از سقف آرامگاه حافظ و یکی دیگر را از سازه آرامگاه خیام الهام گرفته ام. آرشیو کاملی از تصاویر مساجد و آرامگاه‌های کشورمان دارم که هرکدام تا چندین سال منبع الهام هستند و با ادغام آن‌ها با هم به طرح‌های جدیدی می‌رسم. ولی همیشه هم نمی‌شود یک کار را تبدیل به تابلو کرد.

به همین دلیل فقط ایده پنج تا از کارهایم از ساختمان‌های ایرانی است؛ بقیه از اشکال شرقی و گاهی از طبیعت است. پشت سر همه آن‌ها هم فلسفه‌ای عمیق است، که اگر مخاطب علاقه‌مند باشد و اهل مطالعه، دنبالشان خواهد کرد. بعضی از آثار به فلسفه زندگی و بعضی از آن‌ها به گل‌ها و نیلوفر‌های آبی اشاره دارد. نیلوفر آبی، نشان از همراهی با طبیعت و غرق نشدن در آن است.

فکر می‌کنم که این فلسفه را خودتان هم به کار گرفته اید. اگر نه، برای چه این همه راه آمده اید به مشهد و در اینجا نمایشگاه برپا کرده اید؟ مثلا نمی‌شد به اصفهان یا تهران بروید که از نظر مسافت نزدیک‌تر به شهرکرد هستند؟ آیا قصد دارید این نمایشگاه را به شهر دیگری بعد از مشهد ببرید؟

شهرکرد، چند نگارخانه دارد که هیچ کدام قبول نکردند که این آثار را نمایش بدهند. به سفارش دوستی به مشهد آمدم و نمایشگاه برپا کردم. این سؤال را زیاد پرسیده اند که چرا به تهران یا اصفهان نرفتم. من اعتقاد دارم حالا که تقدیر این طور شده است که به مشهد مقدس بیایم، پس می‌آیم. تحمل سختی‌ها و آسیب به کار‌ها را به جان می‌خرم، ولی با روند تقدیر نمی‌جنگم. همان طور که گفتید، اعتقاد به این دارم که زندگی را نباید سخت گرفت و با آن باید همراه شد. فعلا که قصدی برای برگزاری این نمایشگاه در شهر‌های دیگر ندارم؛ ولی اگر پیشنهاد خوبی برای برگزاری نمایشگاه در شهر‌های دیگر، دریافت کنم، از آن استقبال می‌کنم.

 

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
Bahar
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۰
0
0
من میخوام از تابلوها خریداری کنم اما هیچ نشانی ازاقای حامدارزانی نیست شما خبری دارید که کجا نمایشگاه دارن یااینستادارن یا شماره ای که بتونم تابلوخریداری کنم
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->